به گزارش مشرق، فوتبال ما این روزها اسیر حواشی زیادی شده است. از مسائل داوری گرفته تا مشکلاتی که در فدراسیون فوتبال وجود دارد. دبیرکل فدراسیون معتقد است همه باید کمک کنند تا این مشکلات حل شود. علیرضا اسدی میگوید که برای حل مشکلات داوری و دیگر مشکلات فوتبال باید ناتوانیمان را قبول کرده و آن را برطرف کنیم.
اسدی در خصوص داوریها، اعتراض باشگاهها به این مسئله، کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال، حقپخش تلویزیونی، تیم ملی، کارلوس کیروش و... صحبت کرده است.
دستور داده بودید برای حل مشکل قضاوت داوران هدستهایی خریداری شود. این دستور به کجا رسید و اکنون در چه مرحلهای قرار دارد؟
این مسئله به فرآیند یک ماهه نیاز دارد. دستور آن را صادر کردهایم و مشکلی بابت خریداری وجود ندارد. چون باید هدستها را از خارج کشور تهیه و خریداری کنیم و جنسی خریداری شود که امتحان خود را پس داده باشد، زمان میبرد تا این هدستها خریداری شود. ضمن اینکه خریداری هدستها تا حدودی به داوریها کمک خواهد کرد نه اینکه تمام مشکلات را حل کند.
شما مشکل را کجا میبینید و به نظرتان خطای داوران به چه شکل است؟
احساسم این است موقعی که خطای سهوی رخ میدهد نباید فضا را به هم بریزیم و باید به داوران کمک کنیم تا اشتباهات خود را برطرف کنند. زمانی هم خطای عمدی است و داوریها مهندسی میشود که این اتفاق در لیگهای پایینتر رخ داده و قابل انکار نیست که در این زمان باید با برنامهای مدون مشکلات را مدیریت کنیم. ما در بحث داوری باید کارهای خیلی بزرگی در بحث آموزش، بالا بردن اعتماد به نفس داوران و... انجام دهیم. همه باید کمک کنیم تا این مشکل برطرف شود. هر کسی در حدود اختیارات خودش باید کمک کند. رکن داوری، رکن قضایی، رسانهها، تیمها، فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و همه باید دست به دست هم بدهند. برای اینکه داوران ما درست قضاوت کنند، باید دیده شوند. اگر دیده شوند دیگر عمداً خطایی نخواهند کرد، اما اگر دیده نشود خطای سهوی تبدیل به خطای عمدی میشود و این خطاها را هم دیگر نمیتواند ببیند.
در لیگ دو و سه باید تمرکز روی داوریها بیشتر باشد که این مسابقات به مراتب حاشیهسازتر است، اما چون دیده نمیشوند و تیمهای معروفی هم نیستند خطای عمدی هم صورت میگیرد. یکسری خطاها هم مهندسی شده است که باید نظارتمان را روی آنها بیشتر کنیم. باید آلودگیها را از داوران بگیریم، خیلی از این داوران با شرف هستند و باید از آنها حمایت شود، اما این حمایت فقط یک قسمت از جریان است که آن هم نباید فقط از سوی فدراسیون صورت بگیرد، بلکه همه باید کمک کنند و از خطای سهوی داوری بگذریم تا آنها حمایت شوند. در ادامه باید با دید خوب، آموزش و حتی آزمایشِ چشم از داوران که از آن غافل شدهایم به بهتر شدن قضاوتها کمک کنیم.
قبول دارید که در لیگهای پایینتر اشتباهات عمدی و حتی مهندسی شده وجود دارد. این را هم قبول دارید این داوران جوان هستند و اگر در لیگ دو و سه با انجام اشتباهات عمدی به لیگ برتر بیایند، خمیره آنها به همین وضعیت عادت میکند و آن وقت انجام اشتباه عمدی و مهندسی شده در لیگ برتر هم برای آنها تبدیل به یک عادت میشود؟
این را به عنوان یک قاعده کلی قبول ندارم، به این دلیل که داوران ما با شرف کار میکنند. داوران ما آدمهای تحصیل کرده و با شرفی هستند که بعضاً اشتباهات سهوی دارند، اما شاید برخی بگویند این اشتباهات مهندسی شده است و بعضی وقتها ذهن را به سمت دیگری میبرند. در حالی که اگر سند نباشد شما نمیتوانید قطعاً و قلباً بگویید که داور بازی عمداً اشتباه کرده است. من هم تاکنون چنین مسئلهای را در لیگ برتر ندیدم. من اکنون از تاریخ داوری میگویم که چنین اتفاقی رخ نداده، اما تمام اقشار به داور حمله میکنند و در این مواقع شما حتی نمیتوانید چیزی را تشخیص بدهید.
برای اینکه چنین فضایی از بین برود، باید به اعداد و ارقام رجوع کنیم. برخی میگویند اشتباهات داوری نسبت به گذشته بیشتر شده، اما من مطالعه و مقایسه کردم که نه تنها داوریها نسبت به فصول قبل بدتر نشده، بلکه بهتر هم شده است. این را نه من، بلکه اعداد و ارقام میگوید و همان افرادی که اشتباه زیادی داشتند، بدون اینکه بدانند ارزیابی میشوند، در این فصل عملکردشان بهتر شده است. در سال 94 عملکرد داوران نسبت به سال 92 و 93 بهتر بوده و اشتباهاتشان کمتر شده است، اما در آن زمان هیچوقت چنین اعتراضهایی نبوده است. با وجود اشتباهات بیشتر داوران در سالهای قبل اما هیچوقت چنین هجمهای علیه آنها وجود نداشت.
پس معتقدید اعداد و ارقام اشتباه داوران کم و اعداد و ارقام اعتراضها بیشتر شده است. به نظرتان دلیل این مسئله چیست؟
عدد و رقم اعتراض ها بالا رفته و باید به دنبال این بود که چرا اینطور شده است. به طور مثال وقتی یک فرد معمولی در خیابان اعتراضی کند بیشتر دیده میشود یا زمانی که یک آدم مشهور چنین کاری را انجام دهد؟ مطمئناً اعتراض یک آدم مشهور برد و صدای بیشتری دارد. در داوریها هم وقتی اشتباهی برای یک تیم پرطرفدار رخ میدهد، رسانهها علاقه بیشتری پیدا میکنند که این اشتباهات را نشان دهند، چون هواداران استقبال بیشتری میکنند. ما باید این نگاه را تغییر دهیم، به دنبال اعتراض باشیم و از راه قانونی این کار را انجام دهیم، اما تیم پرطرفدار یا کم طرفدار، صدر جدول یا قعرجدول برایمان فرقی نداشته باشد. اگر این نگاه درست شود، آسیبشناسی و صعفها نیز به درستی مشخص خواهد شد.
پیشنهاد شما چیست؟
سطح داوری ما باید بهتر شود و در این شکی نیست. هر مسابقه فوتبال باید برای ما یک فیلد آموزشی باشد. بازیکنان، مربیان، داوران، ناظران داوری و تمام ارکان یک مسابقه باید در بازیها به خوبی آموزش ببینند و مطمئناً اگر اطمینان به داوران وجود داشته باشد و همه ارکان مسابقه حاشیه امنی ببینند، مسابقات یک کلاس درس برای آنها خواهد بود و چنین شرایطی روی بازیکنان در تیم ملی هم تأثیرگذار است. ضمن اینکه به زبان آوردن چنین حرفی درست نیست که ما ناتوان هستیم و چون ناتوانیم باید به دنبال آوردن داوران خارجی باشیم.
ما قویترین و بزرگترین نیروی انسانی را در کشورمان داریم و وقتی چنین نیرویی هست، باید ببینیم چه کسی اذهان را به این سمت سوق میدهد که باید به سمت داور خارجی برویم. بهتر است به جای این حرفها به داوران توهین نکنیم، آنها هم با اشتباهات سهوی خود باعث آزار تیمها و هوادارانشان نشوند. من فکر میکنم اشتباه سهوی وجود دارد و همیشه هم صورت میگیرد، اما تکرار یک اشتباه مشخص میکند که یک جایی نقص وجود دارد. حالا این نقص یا از بینایی است، یا آموزش صحیح نبوده یا دقت کمتری میشود. شکی ندارم که دانش فنی در بین داوران ما هست و از این بابت مشکلی نیست. ما داوران بسیار خوبی در کشورمان داریم که سوت میزنند و باید کمک کنیم آنها به صحنه بیایند، نه اینکه با برخی رفتارها آنها را از فضا دور کنیم.
در راستای همین بحثها و اعتراضها، باشگاه الهلال عربستان هم به AFC بابت انتخاب علیرضا فغانی به عنوان داور دیدار این تیم مقابل الاهلی اعتراض کرد و قضاوت این مسابقه را از او گرفتند.
برخوردی که اکنون در خارج از کشور میشود، انعکاسی از درون ماست. اگر ما در خانه سر و صدا کنیم، بیرون از خانه همه متوجه میشوند. آنها به ما علاقمند نیستند و دوست ندارند، ما رشد کنیم. البته AFC و فیفا مانند ما تحت تاثیر نیستند. داور خطا میکند و این را میدانیم، هیچکس هم از خطای داوران دفاع نمیکند، حتی اگر این خطا سهوی باشد. اگر خطایی عمدی باشد که خیانت محسوب میشود و اصلاً آن فرد خائن لیاقت ندارد در فوتبال باشد، چون فوتبال پدیدهای پاک، فرهنگی و ارزشمند است. کسی که به عمد اشتباه میکند نباید در فوتبال باشد تا آن را آلوده کند، اما اینطور نیست که داوران ما بخواهند خیانت کنند. آنها اشتباه دارند و در کنار آن قابلیتشان هم بالاست. این داوران سرمایههای ما هستند که باید از آنها حمایت شده و اعتماد به نفس بدهیم، چطور میگوییم که باید داورانمان را کنار بگذاریم؟ ما حق چنین کاری نداریم. ما داورانمان را بگذاریم، آنها هم قهر کنند و دیگر نتوانیم کاری از پیش ببریم.
این اتفاقات در حالی رقم میخورد که حرف و عمل یکی نیست. به طور مثال باشگاهها از حمایت از داوری و درست شدن مشکلات صحبت میکنند، اما پس از برخورد با باشگاه خاطی اعتراضها بالا میرود. اکنون هم باشگاه تراکتورسازی پس از ناسزا گفتن هوادارانش به محسن ترکی و محروم شدن این تیم از برگزاری یک بازی خانگی بدون تماشاگر بیانیه صادر و به این مسئله اعتراض کرده است. این رفتارها و یکی نبودن حرف و عمل ریشه در چه چیزی دارد؟
بعضی وقتها ما از نظر عقلانی اشتباهمان را میپذیریم، اما فضای عمومی به گونهای است که میخواهیم با برخی رفتارهای دیگر آن را آرام کنیم. باید به سمتی رفت که هواداران هم رفتارشان را به سمت عقلانیت ببرند. داور میتواند اشتباه کند، اما وقتی اشتباه نکرده و پیشبینیها نیز درست نبوده است، داور با اعتماد به نفس به زمین رفته و به خوبی قضاوت میکند، چرا هواداران حرف رکیک میزنند؟ اگر اعتراضی است چرا با حرف رکیک اعتراض میکنیم؟ با سکوت، ترک زمین و خیلی راههای دیگر میتوانیم اعتراضمان را به شکل شدیدتری نشان دهیم اما ناسزا گفتن به داور مسابقه راه اعتراض نیست. آن هم به قاضی با شخصیتی که خوب بوده، اما ما قصاص قبل از جنایت میکنیم.
منظور اعتراضی است که قبل از بازی تراکتورسازی و پرسپولیس از سوی تیم میزبان به محسن ترکی شده بود؟
قبل از بازی جو داده شد، فضا را ملتهب کردند و بعد از بازی مشخص شد داور بازی نمره خوبی گرفته، اما بازهم اعتراض شد. آیا این اعتراضها به داوری کشور کمک میکند؟ ناسزا گفتن به داوری کمک میکند؟ آن هم در خطه آذربایجان که مردم غیور و با فرهنگی دارد. من خودم اهل تبریز هستم و عاشق مردم با فرهنگ آذربایجانم و به نظرم اتفاقات بازی با پرسپولیس و ناسزا گفتن به داور هم از سوی یک عده تماشاگرنما بوده است. بعید میدانم مردم غیور آذربایجان وارد این فاز شوند چون غیرت و فرهنگ دارند. ادامه دادن به این فضا به نفع فوتبال و داوری نیست. داوران ما هم عاشق این مملکت هستند و باید به آنها کمک کنیم. یک جا ما اشتباه میکنیم و جایی هم داوران اشتباه دارند. باید نگاه مثبت باشد و این به نفع ماست. اگر باختیم شاید در اجرا ناتوان بودیم و باید این مسئله را قبول کنیم که ناتواناییهایی نیز داشتیم.
منظور از ناتوانی هم در بحث فنی است؟
بله؛ اگر تیم امید یا تیم ملی ما قهرمان شود و خوب نتیجه بگیرند، یعنی من دبیر کل خوبی بودهام؟ اشتباه است که زیر سایه این برد ناتوانیمان را بپوشانیم و روی آن پرده بگذاریم. نباید این کار را انجام دهیم و بالعکس آن هم نباید موقع باخت تقصیر را گردن دیگران انداخته و ناتوانی خودمان را نبینیم. این مسئله ما را عقب میاندازد و ما باید سهم خودمان را از ناتوانیها بدهیم. اگر خودمان و دیگران را عادلانه قضاوت کنیم، رشد خواهیم کرد و این رشد هم در بلند مدت رخ میدهد. باید کار و برنامهریزی کنیم تا این مسائل حل شود. اگر هم ظلمی در حق کسی شد، باید حقمان را بگیریم اما از نظر عقلانی و قانونی نباید ناسزا بدهیم، چون این کار در شأن ملت ما نیست. به خصوص مردم غیور آذربایجان.
موضوع کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال به کجا رسید و به نظر بعد از قبول استعفای اعضای این کمیته کفاشیان میل به انتخاب اعضای جدید ندارد و این کمیته همچنان بلاتکلیف است.
معمولاً وقتی زخمی برمیدارید یا عضوی از بدن قطع میشود، زمانی برای التیام نیاز داریم. از سوی هر دو طرف باید فضایی ایجاد شود تا این زخم التیام یابد. انتخاب اعضای کمیته اخلاق در حال بررسی است تا بهترین نفرات انتخاب شوند.
پس به زودی همه چیز سر جای خود قرار میگیرد.
همه چیز سر جای خود میآید، اما باید به گونهای برخورد شود که کسی در تگنا قرار نگیرد. همه باید در برابر قانون یکسان باشند، اما ما این کار را نمیکنیم. باید از رکنمان حمایت کنیم، اما وقتی گوشه رینگ هستیم تصمیمی که میگیریم نه عقلانی است، نه قلبی و تصمیمی از روی اجبار گرفتهایم که این مسئله به فوتبال ضربه میزند.
شاید همین اجبار باعث شد اعضای کمیته اخلاق پس از استعفا شروع به مصاحبه کردن کنند.
در قرآن هم آمده، هرکسی احساس مظلومیت میکند شروع به دفاع از خود کرده و اینکه این دفاع چقدر عقلانی است و چقدر غیر عقلانی باید به قضاوت مردم گذاشت. اینکه اگر کسی خطایی کرد و قرار باشد با یک معذرت خواهی از خطای او بگذریم، چون جایگاهش فلان جاست، درست نیست. این یعنی مصونیت دادن به جایگاهها و آن زمان این افراد هر کاری بخواهند میکنند و اجرای قانون هم فقط برای مظلومان میشود.
مسئله حق پخش تلویزیونی به کجا رسید؟
من عضو کمیتهای که مسئول حل حقپخش هستند، نیستم اما مهدی تاج، امیر عابدینی و محمدرضا ساکت کارهای خوبی انجام دادهاند و من از ساکت شنیدم که این هفته قرارداد امضا میشود.
اگر موضوع حق پخش حل شود، مشکل فوتبال و فدراسیون هم حل خواهد شد؟
در همه جای دنیا حق پخش تلویزیونی بالای 50 درصد درآمد فوتبال است. در فوتبال ما هم این موضوع دخیل خواهد بود و حتی اگر گوشهای از مشکل حق پخش حل شود، بخشی از مشکلات فوتبال در باشگاهها و فدراسیون حل خواهد شد.
در آستانه بازی با عمان، پیشبینیتان از این دیدار چیست؟
خوشبختانه همه چیز خوب است. ما از مرحوم دهداری یاد گرفتهایم که از هیچ حریفی نمیترسیم و در هر میدانی با عقلانیت پشت هم هستیم و در زمین مسابقه وحدت داریم. در داخل و خارج از خانه مثل شیر میجنگیم و نام یا قدرت حریف برای ما مهم نیست. مردم فقط برد میخواهند و ما هم تلاش میکنیم هر اتفاقی رخ دهد، مردم خوشحال باشند. آرزو میکنم در شأن تیم ملی ایران بازی کنیم و حریفمان را به گونهای شکست دهیم که آنها متوجه شوند با چه تیم پر قدرتی بازی دارند. خوشبختانه تیم ملی هم جوان شده و ما امیدوار هستیم که خوشحالی مردم را بازهم ببینیم.
از صحبتهایتان پیداست پس از مدتها منتقد تیم ملی و مخالف کیروش بودن، از این تیم حمایت میکنید و به تیم ملی خوشبین شدهاید؟
همیشه همین است، وقتی کار خوبی انجام میشود، باید حمایت کرد. ضمن اینکه منتقد و مخالف بودن با هم متقاوت است و هیچوقت یک مسئول یا غیر مسئول مخالف تیم ملی کشورش نیست که اگر باشد به دور از عقلانیت است. اگر انتقاد آن هم از نوع انتقاد محبوب و سازنده نباشد، رشد صورت نمیگیرد. ضمن اینکه اگر ما میگوییم منتقد، باید ببینیم این نقد در کجا صورت گرفته و محور آن کجاست.
باید دید انتقاد در کدام نقطه خاص صورت گرفته است. آیا این نقد در حیطه اقتصادی، تکنیکی، تاکنیکی یا روانی بوده است؟ حیطه آموزش و مدیریت ایراد دارد، در حیطه حضور و غیاب ضعف داریم یا انتقادها به وظایف و حدود اختیارات است یا ما از نتایج انتقاد کردهایم؟ اینکه ما جملهای را به طور کلی بگوییم که فلانی منتقد است، کارشناسی نیست. ضمن اینکه من نگفتم منتقدم، من سکوت کرده بودم و دیگران صحبتهای من را گفتند که شما فهمیدید من انتقاد کردهام. قرار نیست در خانه صحبتی شود و دیگران بفهمند، اما رسم شده حرفها بیرون خانواده زده شود.
اما با همین شرایط هم به نظر میرسد فضا مثبتتر از قبل شده و شما هم برای تلطیف فضا تغییر موضع داده و اکنون قصد حمایت از تیم ملی را دارید.
همینطور است، چون این جزو وظایف من محسوب میشود. غیر از کمک کردن، وظیفه دیگری ندارم. فضا هم از قبل مثبت بود. انتقاد به حدود و اختیارات بود که الحمدالله این مسئله هم در فضای مشخص قرار گرفته است. هر انتقادی که میشود، خروجی آن در نهایت کسب نتیجه و شادی مردم را در پی دارد. ما هم میخواهیم مردم راضی و خوشحال باشند، اما اگر انتقادی میشود به عنوان یک مسئول است. مسئولی که چیزی متوجه میشود باید نظرش را بگوید تا ثبت شود که بعداً برخیها نگویند ایراد را دیدی و چیزی نگفتی، اما این صحبتها درون خانوادگی است. اگر صحبتهای درون خانوادگی به بیرون منعکس شود، این افراد خودشان پیش خداوند مسئول هستند.
با کارلوس کیروش که دیگری مخالفتی ندارید و فضا مثبت شده است؟
فضا مثبتتر از قبل است. من هم با کسی مشکل نداشتم و مخالف نبودم و این را از اول گفتم. آرزوی من خوشحالی مردم است و هرکسی بتواند مردم را خوشحال کند، دست او را میبوسم.
گفته میشد اگر رئیس فدراسیون شوید، اولین کارتان کنار گذاشتن کیروش است. با تفکرات فعلی به نظر میرسد حتی اگر رئیس فدراسیون شوید به حمایت از این مربی بپردازید و دیگر نام و ملیت او مهم نباشد.
هر کسی بهترین باشد و شرایط ما را قبول کند و در محورهای مدیریتی ما برنامه داشته باشد، نام و ملیت او برای ما مهم نیست و مهم کمکی است که به فوتبال ایران میکند. دهداری برای من الگوست. وقتی خودمان قویترین نیروهای فکری را در تمام جهان داریم، باید از آنها استفاده و حداقل دانش را بین نیروهای خودی نهادینه کنیم. اگر دانش را نداریم، باید از خارج از کشور آن را وارد کرده و به کمک این دانش فرآیند را نهادینه کنیم، اما حق خرید دائمی علم را نداریم و دین و غرور ملیمان این اجازه را به ما نمیدهد. تا جایی که نیاز داریم، باید علم را وارد کنیم اما نباید خریدار مادام العمر آن باشیم. این خلاف انقلاب ماست. جوانان ما خون دادهاند تا کشور را خودشان اداره کنند و وابسته نباشند. ما اگر علم را نداریم و بلد نیستیم از استعدادمان استفاده کنیم، باید بچههایمان را بفرستیم تا دانش را یاد بگیرند و آن را در کشور نهادینه کنند.
یعنی اینکه دستیاران ایرانی در کنار کیروش قرار بگیرند تا با یادگیری علم این مربی در آینده بتوانیم روی پای خودمان بایستیم.
استفاده و نهادینه کردن با هم فرق دارد. دست تمام کسانی که دانش خود را در اختیار ما میگذارند، را میبوسیم. امام علی (ع) میفرمایند هرکسی یک کلمه به من یاد بدهد، بنده او میشوم. من هم دست کسی که چیزی به ما یاد بدهد را میبوسم. حالا از هر ملیتی که باشد، معلم ماست و واجب است که احترام او را حفظ کنیم. ما باید با کمک این معلمها دانش فنیمان را بومی و نهادینه کنیم.
کیروش در مصاحبههایش چند بار گفته بود کسی از برنامههای او حمایت نکرده و نخواسته علم او را یاد بگیرد. پس به زور هم نمیتواند علمش را به کسی تحمیل کند. حالا که او راضی به انتقال دانشش است، شما کمک خواهید کرد کیروش و دستیارانش فضا را تغییر دهند؟
هر کسی به این مردم ما که لیاقت زیادی دارند و پرافتخارترین مردم جهان هستند یک کلمه یاد بدهد و علم را نهادینه کند، دست او را میبوسم. هر کاری هم لازم باشد انجام میدهم و هر کسی هم باشد به او کمک خواهم کرد. در این صورت این شخص معلم من بوده و احترامش واجب است.
حسنیخو، مدیرکل حراست وزارت ورزش اعلام کرده پرونده مربوط به قرارداد کیروش و آلاشپورت در این وزارتخانه پیگیری خواهد شد.
هر اتفاقی که افتاده باشد باید مجرای قانونی آن طی شود و همین کار هم قرار است، رخ بدهد. البته فقط در صورتی که چنین اتفاقی رخ داده باشد که باید ببینیم اصلاً اینطور بوده یا نه.
موضوع ریوالدو به کجا رسید و پولی که از این بازیکن گرفته شده دست چه کسی است. با اینکه حراست فدراسیون فوتبال این موضوع را پیگیری کرده اما آیا خود شما هم به چنین مسائلی ورود میکنید؟
ما که تمام قسمتها را زیر نظر نداریم و این بحث هم مربوط به باشگاه است. باید بر اساس فرآیندی، قرارداد بسته شود و این قرارداد شفاف باشد. کسی در خصوص قرارداد این بازیکن حرفی زده که باید پیگیری شود و این وظیفه هم به عهده حراست است. ما خیلی در بحث باشگاه ورود پیدا نمیکنیم و بحث ما کلان است. نظارت در این خصوص صورت میگیرد و اگر تخلفی صورت گرفته توسط رکن قضایی حکم صادر میشود.
اسدی در خصوص داوریها، اعتراض باشگاهها به این مسئله، کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال، حقپخش تلویزیونی، تیم ملی، کارلوس کیروش و... صحبت کرده است.
دستور داده بودید برای حل مشکل قضاوت داوران هدستهایی خریداری شود. این دستور به کجا رسید و اکنون در چه مرحلهای قرار دارد؟
این مسئله به فرآیند یک ماهه نیاز دارد. دستور آن را صادر کردهایم و مشکلی بابت خریداری وجود ندارد. چون باید هدستها را از خارج کشور تهیه و خریداری کنیم و جنسی خریداری شود که امتحان خود را پس داده باشد، زمان میبرد تا این هدستها خریداری شود. ضمن اینکه خریداری هدستها تا حدودی به داوریها کمک خواهد کرد نه اینکه تمام مشکلات را حل کند.
شما مشکل را کجا میبینید و به نظرتان خطای داوران به چه شکل است؟
احساسم این است موقعی که خطای سهوی رخ میدهد نباید فضا را به هم بریزیم و باید به داوران کمک کنیم تا اشتباهات خود را برطرف کنند. زمانی هم خطای عمدی است و داوریها مهندسی میشود که این اتفاق در لیگهای پایینتر رخ داده و قابل انکار نیست که در این زمان باید با برنامهای مدون مشکلات را مدیریت کنیم. ما در بحث داوری باید کارهای خیلی بزرگی در بحث آموزش، بالا بردن اعتماد به نفس داوران و... انجام دهیم. همه باید کمک کنیم تا این مشکل برطرف شود. هر کسی در حدود اختیارات خودش باید کمک کند. رکن داوری، رکن قضایی، رسانهها، تیمها، فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و همه باید دست به دست هم بدهند. برای اینکه داوران ما درست قضاوت کنند، باید دیده شوند. اگر دیده شوند دیگر عمداً خطایی نخواهند کرد، اما اگر دیده نشود خطای سهوی تبدیل به خطای عمدی میشود و این خطاها را هم دیگر نمیتواند ببیند.
در لیگ دو و سه باید تمرکز روی داوریها بیشتر باشد که این مسابقات به مراتب حاشیهسازتر است، اما چون دیده نمیشوند و تیمهای معروفی هم نیستند خطای عمدی هم صورت میگیرد. یکسری خطاها هم مهندسی شده است که باید نظارتمان را روی آنها بیشتر کنیم. باید آلودگیها را از داوران بگیریم، خیلی از این داوران با شرف هستند و باید از آنها حمایت شود، اما این حمایت فقط یک قسمت از جریان است که آن هم نباید فقط از سوی فدراسیون صورت بگیرد، بلکه همه باید کمک کنند و از خطای سهوی داوری بگذریم تا آنها حمایت شوند. در ادامه باید با دید خوب، آموزش و حتی آزمایشِ چشم از داوران که از آن غافل شدهایم به بهتر شدن قضاوتها کمک کنیم.
قبول دارید که در لیگهای پایینتر اشتباهات عمدی و حتی مهندسی شده وجود دارد. این را هم قبول دارید این داوران جوان هستند و اگر در لیگ دو و سه با انجام اشتباهات عمدی به لیگ برتر بیایند، خمیره آنها به همین وضعیت عادت میکند و آن وقت انجام اشتباه عمدی و مهندسی شده در لیگ برتر هم برای آنها تبدیل به یک عادت میشود؟
این را به عنوان یک قاعده کلی قبول ندارم، به این دلیل که داوران ما با شرف کار میکنند. داوران ما آدمهای تحصیل کرده و با شرفی هستند که بعضاً اشتباهات سهوی دارند، اما شاید برخی بگویند این اشتباهات مهندسی شده است و بعضی وقتها ذهن را به سمت دیگری میبرند. در حالی که اگر سند نباشد شما نمیتوانید قطعاً و قلباً بگویید که داور بازی عمداً اشتباه کرده است. من هم تاکنون چنین مسئلهای را در لیگ برتر ندیدم. من اکنون از تاریخ داوری میگویم که چنین اتفاقی رخ نداده، اما تمام اقشار به داور حمله میکنند و در این مواقع شما حتی نمیتوانید چیزی را تشخیص بدهید.
برای اینکه چنین فضایی از بین برود، باید به اعداد و ارقام رجوع کنیم. برخی میگویند اشتباهات داوری نسبت به گذشته بیشتر شده، اما من مطالعه و مقایسه کردم که نه تنها داوریها نسبت به فصول قبل بدتر نشده، بلکه بهتر هم شده است. این را نه من، بلکه اعداد و ارقام میگوید و همان افرادی که اشتباه زیادی داشتند، بدون اینکه بدانند ارزیابی میشوند، در این فصل عملکردشان بهتر شده است. در سال 94 عملکرد داوران نسبت به سال 92 و 93 بهتر بوده و اشتباهاتشان کمتر شده است، اما در آن زمان هیچوقت چنین اعتراضهایی نبوده است. با وجود اشتباهات بیشتر داوران در سالهای قبل اما هیچوقت چنین هجمهای علیه آنها وجود نداشت.
پس معتقدید اعداد و ارقام اشتباه داوران کم و اعداد و ارقام اعتراضها بیشتر شده است. به نظرتان دلیل این مسئله چیست؟
عدد و رقم اعتراض ها بالا رفته و باید به دنبال این بود که چرا اینطور شده است. به طور مثال وقتی یک فرد معمولی در خیابان اعتراضی کند بیشتر دیده میشود یا زمانی که یک آدم مشهور چنین کاری را انجام دهد؟ مطمئناً اعتراض یک آدم مشهور برد و صدای بیشتری دارد. در داوریها هم وقتی اشتباهی برای یک تیم پرطرفدار رخ میدهد، رسانهها علاقه بیشتری پیدا میکنند که این اشتباهات را نشان دهند، چون هواداران استقبال بیشتری میکنند. ما باید این نگاه را تغییر دهیم، به دنبال اعتراض باشیم و از راه قانونی این کار را انجام دهیم، اما تیم پرطرفدار یا کم طرفدار، صدر جدول یا قعرجدول برایمان فرقی نداشته باشد. اگر این نگاه درست شود، آسیبشناسی و صعفها نیز به درستی مشخص خواهد شد.
پیشنهاد شما چیست؟
سطح داوری ما باید بهتر شود و در این شکی نیست. هر مسابقه فوتبال باید برای ما یک فیلد آموزشی باشد. بازیکنان، مربیان، داوران، ناظران داوری و تمام ارکان یک مسابقه باید در بازیها به خوبی آموزش ببینند و مطمئناً اگر اطمینان به داوران وجود داشته باشد و همه ارکان مسابقه حاشیه امنی ببینند، مسابقات یک کلاس درس برای آنها خواهد بود و چنین شرایطی روی بازیکنان در تیم ملی هم تأثیرگذار است. ضمن اینکه به زبان آوردن چنین حرفی درست نیست که ما ناتوان هستیم و چون ناتوانیم باید به دنبال آوردن داوران خارجی باشیم.
ما قویترین و بزرگترین نیروی انسانی را در کشورمان داریم و وقتی چنین نیرویی هست، باید ببینیم چه کسی اذهان را به این سمت سوق میدهد که باید به سمت داور خارجی برویم. بهتر است به جای این حرفها به داوران توهین نکنیم، آنها هم با اشتباهات سهوی خود باعث آزار تیمها و هوادارانشان نشوند. من فکر میکنم اشتباه سهوی وجود دارد و همیشه هم صورت میگیرد، اما تکرار یک اشتباه مشخص میکند که یک جایی نقص وجود دارد. حالا این نقص یا از بینایی است، یا آموزش صحیح نبوده یا دقت کمتری میشود. شکی ندارم که دانش فنی در بین داوران ما هست و از این بابت مشکلی نیست. ما داوران بسیار خوبی در کشورمان داریم که سوت میزنند و باید کمک کنیم آنها به صحنه بیایند، نه اینکه با برخی رفتارها آنها را از فضا دور کنیم.
در راستای همین بحثها و اعتراضها، باشگاه الهلال عربستان هم به AFC بابت انتخاب علیرضا فغانی به عنوان داور دیدار این تیم مقابل الاهلی اعتراض کرد و قضاوت این مسابقه را از او گرفتند.
برخوردی که اکنون در خارج از کشور میشود، انعکاسی از درون ماست. اگر ما در خانه سر و صدا کنیم، بیرون از خانه همه متوجه میشوند. آنها به ما علاقمند نیستند و دوست ندارند، ما رشد کنیم. البته AFC و فیفا مانند ما تحت تاثیر نیستند. داور خطا میکند و این را میدانیم، هیچکس هم از خطای داوران دفاع نمیکند، حتی اگر این خطا سهوی باشد. اگر خطایی عمدی باشد که خیانت محسوب میشود و اصلاً آن فرد خائن لیاقت ندارد در فوتبال باشد، چون فوتبال پدیدهای پاک، فرهنگی و ارزشمند است. کسی که به عمد اشتباه میکند نباید در فوتبال باشد تا آن را آلوده کند، اما اینطور نیست که داوران ما بخواهند خیانت کنند. آنها اشتباه دارند و در کنار آن قابلیتشان هم بالاست. این داوران سرمایههای ما هستند که باید از آنها حمایت شده و اعتماد به نفس بدهیم، چطور میگوییم که باید داورانمان را کنار بگذاریم؟ ما حق چنین کاری نداریم. ما داورانمان را بگذاریم، آنها هم قهر کنند و دیگر نتوانیم کاری از پیش ببریم.
این اتفاقات در حالی رقم میخورد که حرف و عمل یکی نیست. به طور مثال باشگاهها از حمایت از داوری و درست شدن مشکلات صحبت میکنند، اما پس از برخورد با باشگاه خاطی اعتراضها بالا میرود. اکنون هم باشگاه تراکتورسازی پس از ناسزا گفتن هوادارانش به محسن ترکی و محروم شدن این تیم از برگزاری یک بازی خانگی بدون تماشاگر بیانیه صادر و به این مسئله اعتراض کرده است. این رفتارها و یکی نبودن حرف و عمل ریشه در چه چیزی دارد؟
بعضی وقتها ما از نظر عقلانی اشتباهمان را میپذیریم، اما فضای عمومی به گونهای است که میخواهیم با برخی رفتارهای دیگر آن را آرام کنیم. باید به سمتی رفت که هواداران هم رفتارشان را به سمت عقلانیت ببرند. داور میتواند اشتباه کند، اما وقتی اشتباه نکرده و پیشبینیها نیز درست نبوده است، داور با اعتماد به نفس به زمین رفته و به خوبی قضاوت میکند، چرا هواداران حرف رکیک میزنند؟ اگر اعتراضی است چرا با حرف رکیک اعتراض میکنیم؟ با سکوت، ترک زمین و خیلی راههای دیگر میتوانیم اعتراضمان را به شکل شدیدتری نشان دهیم اما ناسزا گفتن به داور مسابقه راه اعتراض نیست. آن هم به قاضی با شخصیتی که خوب بوده، اما ما قصاص قبل از جنایت میکنیم.
منظور اعتراضی است که قبل از بازی تراکتورسازی و پرسپولیس از سوی تیم میزبان به محسن ترکی شده بود؟
قبل از بازی جو داده شد، فضا را ملتهب کردند و بعد از بازی مشخص شد داور بازی نمره خوبی گرفته، اما بازهم اعتراض شد. آیا این اعتراضها به داوری کشور کمک میکند؟ ناسزا گفتن به داوری کمک میکند؟ آن هم در خطه آذربایجان که مردم غیور و با فرهنگی دارد. من خودم اهل تبریز هستم و عاشق مردم با فرهنگ آذربایجانم و به نظرم اتفاقات بازی با پرسپولیس و ناسزا گفتن به داور هم از سوی یک عده تماشاگرنما بوده است. بعید میدانم مردم غیور آذربایجان وارد این فاز شوند چون غیرت و فرهنگ دارند. ادامه دادن به این فضا به نفع فوتبال و داوری نیست. داوران ما هم عاشق این مملکت هستند و باید به آنها کمک کنیم. یک جا ما اشتباه میکنیم و جایی هم داوران اشتباه دارند. باید نگاه مثبت باشد و این به نفع ماست. اگر باختیم شاید در اجرا ناتوان بودیم و باید این مسئله را قبول کنیم که ناتواناییهایی نیز داشتیم.
منظور از ناتوانی هم در بحث فنی است؟
بله؛ اگر تیم امید یا تیم ملی ما قهرمان شود و خوب نتیجه بگیرند، یعنی من دبیر کل خوبی بودهام؟ اشتباه است که زیر سایه این برد ناتوانیمان را بپوشانیم و روی آن پرده بگذاریم. نباید این کار را انجام دهیم و بالعکس آن هم نباید موقع باخت تقصیر را گردن دیگران انداخته و ناتوانی خودمان را نبینیم. این مسئله ما را عقب میاندازد و ما باید سهم خودمان را از ناتوانیها بدهیم. اگر خودمان و دیگران را عادلانه قضاوت کنیم، رشد خواهیم کرد و این رشد هم در بلند مدت رخ میدهد. باید کار و برنامهریزی کنیم تا این مسائل حل شود. اگر هم ظلمی در حق کسی شد، باید حقمان را بگیریم اما از نظر عقلانی و قانونی نباید ناسزا بدهیم، چون این کار در شأن ملت ما نیست. به خصوص مردم غیور آذربایجان.
موضوع کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال به کجا رسید و به نظر بعد از قبول استعفای اعضای این کمیته کفاشیان میل به انتخاب اعضای جدید ندارد و این کمیته همچنان بلاتکلیف است.
معمولاً وقتی زخمی برمیدارید یا عضوی از بدن قطع میشود، زمانی برای التیام نیاز داریم. از سوی هر دو طرف باید فضایی ایجاد شود تا این زخم التیام یابد. انتخاب اعضای کمیته اخلاق در حال بررسی است تا بهترین نفرات انتخاب شوند.
پس به زودی همه چیز سر جای خود قرار میگیرد.
همه چیز سر جای خود میآید، اما باید به گونهای برخورد شود که کسی در تگنا قرار نگیرد. همه باید در برابر قانون یکسان باشند، اما ما این کار را نمیکنیم. باید از رکنمان حمایت کنیم، اما وقتی گوشه رینگ هستیم تصمیمی که میگیریم نه عقلانی است، نه قلبی و تصمیمی از روی اجبار گرفتهایم که این مسئله به فوتبال ضربه میزند.
شاید همین اجبار باعث شد اعضای کمیته اخلاق پس از استعفا شروع به مصاحبه کردن کنند.
در قرآن هم آمده، هرکسی احساس مظلومیت میکند شروع به دفاع از خود کرده و اینکه این دفاع چقدر عقلانی است و چقدر غیر عقلانی باید به قضاوت مردم گذاشت. اینکه اگر کسی خطایی کرد و قرار باشد با یک معذرت خواهی از خطای او بگذریم، چون جایگاهش فلان جاست، درست نیست. این یعنی مصونیت دادن به جایگاهها و آن زمان این افراد هر کاری بخواهند میکنند و اجرای قانون هم فقط برای مظلومان میشود.
مسئله حق پخش تلویزیونی به کجا رسید؟
من عضو کمیتهای که مسئول حل حقپخش هستند، نیستم اما مهدی تاج، امیر عابدینی و محمدرضا ساکت کارهای خوبی انجام دادهاند و من از ساکت شنیدم که این هفته قرارداد امضا میشود.
اگر موضوع حق پخش حل شود، مشکل فوتبال و فدراسیون هم حل خواهد شد؟
در همه جای دنیا حق پخش تلویزیونی بالای 50 درصد درآمد فوتبال است. در فوتبال ما هم این موضوع دخیل خواهد بود و حتی اگر گوشهای از مشکل حق پخش حل شود، بخشی از مشکلات فوتبال در باشگاهها و فدراسیون حل خواهد شد.
در آستانه بازی با عمان، پیشبینیتان از این دیدار چیست؟
خوشبختانه همه چیز خوب است. ما از مرحوم دهداری یاد گرفتهایم که از هیچ حریفی نمیترسیم و در هر میدانی با عقلانیت پشت هم هستیم و در زمین مسابقه وحدت داریم. در داخل و خارج از خانه مثل شیر میجنگیم و نام یا قدرت حریف برای ما مهم نیست. مردم فقط برد میخواهند و ما هم تلاش میکنیم هر اتفاقی رخ دهد، مردم خوشحال باشند. آرزو میکنم در شأن تیم ملی ایران بازی کنیم و حریفمان را به گونهای شکست دهیم که آنها متوجه شوند با چه تیم پر قدرتی بازی دارند. خوشبختانه تیم ملی هم جوان شده و ما امیدوار هستیم که خوشحالی مردم را بازهم ببینیم.
از صحبتهایتان پیداست پس از مدتها منتقد تیم ملی و مخالف کیروش بودن، از این تیم حمایت میکنید و به تیم ملی خوشبین شدهاید؟
همیشه همین است، وقتی کار خوبی انجام میشود، باید حمایت کرد. ضمن اینکه منتقد و مخالف بودن با هم متقاوت است و هیچوقت یک مسئول یا غیر مسئول مخالف تیم ملی کشورش نیست که اگر باشد به دور از عقلانیت است. اگر انتقاد آن هم از نوع انتقاد محبوب و سازنده نباشد، رشد صورت نمیگیرد. ضمن اینکه اگر ما میگوییم منتقد، باید ببینیم این نقد در کجا صورت گرفته و محور آن کجاست.
باید دید انتقاد در کدام نقطه خاص صورت گرفته است. آیا این نقد در حیطه اقتصادی، تکنیکی، تاکنیکی یا روانی بوده است؟ حیطه آموزش و مدیریت ایراد دارد، در حیطه حضور و غیاب ضعف داریم یا انتقادها به وظایف و حدود اختیارات است یا ما از نتایج انتقاد کردهایم؟ اینکه ما جملهای را به طور کلی بگوییم که فلانی منتقد است، کارشناسی نیست. ضمن اینکه من نگفتم منتقدم، من سکوت کرده بودم و دیگران صحبتهای من را گفتند که شما فهمیدید من انتقاد کردهام. قرار نیست در خانه صحبتی شود و دیگران بفهمند، اما رسم شده حرفها بیرون خانواده زده شود.
اما با همین شرایط هم به نظر میرسد فضا مثبتتر از قبل شده و شما هم برای تلطیف فضا تغییر موضع داده و اکنون قصد حمایت از تیم ملی را دارید.
همینطور است، چون این جزو وظایف من محسوب میشود. غیر از کمک کردن، وظیفه دیگری ندارم. فضا هم از قبل مثبت بود. انتقاد به حدود و اختیارات بود که الحمدالله این مسئله هم در فضای مشخص قرار گرفته است. هر انتقادی که میشود، خروجی آن در نهایت کسب نتیجه و شادی مردم را در پی دارد. ما هم میخواهیم مردم راضی و خوشحال باشند، اما اگر انتقادی میشود به عنوان یک مسئول است. مسئولی که چیزی متوجه میشود باید نظرش را بگوید تا ثبت شود که بعداً برخیها نگویند ایراد را دیدی و چیزی نگفتی، اما این صحبتها درون خانوادگی است. اگر صحبتهای درون خانوادگی به بیرون منعکس شود، این افراد خودشان پیش خداوند مسئول هستند.
با کارلوس کیروش که دیگری مخالفتی ندارید و فضا مثبت شده است؟
فضا مثبتتر از قبل است. من هم با کسی مشکل نداشتم و مخالف نبودم و این را از اول گفتم. آرزوی من خوشحالی مردم است و هرکسی بتواند مردم را خوشحال کند، دست او را میبوسم.
گفته میشد اگر رئیس فدراسیون شوید، اولین کارتان کنار گذاشتن کیروش است. با تفکرات فعلی به نظر میرسد حتی اگر رئیس فدراسیون شوید به حمایت از این مربی بپردازید و دیگر نام و ملیت او مهم نباشد.
هر کسی بهترین باشد و شرایط ما را قبول کند و در محورهای مدیریتی ما برنامه داشته باشد، نام و ملیت او برای ما مهم نیست و مهم کمکی است که به فوتبال ایران میکند. دهداری برای من الگوست. وقتی خودمان قویترین نیروهای فکری را در تمام جهان داریم، باید از آنها استفاده و حداقل دانش را بین نیروهای خودی نهادینه کنیم. اگر دانش را نداریم، باید از خارج از کشور آن را وارد کرده و به کمک این دانش فرآیند را نهادینه کنیم، اما حق خرید دائمی علم را نداریم و دین و غرور ملیمان این اجازه را به ما نمیدهد. تا جایی که نیاز داریم، باید علم را وارد کنیم اما نباید خریدار مادام العمر آن باشیم. این خلاف انقلاب ماست. جوانان ما خون دادهاند تا کشور را خودشان اداره کنند و وابسته نباشند. ما اگر علم را نداریم و بلد نیستیم از استعدادمان استفاده کنیم، باید بچههایمان را بفرستیم تا دانش را یاد بگیرند و آن را در کشور نهادینه کنند.
یعنی اینکه دستیاران ایرانی در کنار کیروش قرار بگیرند تا با یادگیری علم این مربی در آینده بتوانیم روی پای خودمان بایستیم.
استفاده و نهادینه کردن با هم فرق دارد. دست تمام کسانی که دانش خود را در اختیار ما میگذارند، را میبوسیم. امام علی (ع) میفرمایند هرکسی یک کلمه به من یاد بدهد، بنده او میشوم. من هم دست کسی که چیزی به ما یاد بدهد را میبوسم. حالا از هر ملیتی که باشد، معلم ماست و واجب است که احترام او را حفظ کنیم. ما باید با کمک این معلمها دانش فنیمان را بومی و نهادینه کنیم.
کیروش در مصاحبههایش چند بار گفته بود کسی از برنامههای او حمایت نکرده و نخواسته علم او را یاد بگیرد. پس به زور هم نمیتواند علمش را به کسی تحمیل کند. حالا که او راضی به انتقال دانشش است، شما کمک خواهید کرد کیروش و دستیارانش فضا را تغییر دهند؟
هر کسی به این مردم ما که لیاقت زیادی دارند و پرافتخارترین مردم جهان هستند یک کلمه یاد بدهد و علم را نهادینه کند، دست او را میبوسم. هر کاری هم لازم باشد انجام میدهم و هر کسی هم باشد به او کمک خواهم کرد. در این صورت این شخص معلم من بوده و احترامش واجب است.
حسنیخو، مدیرکل حراست وزارت ورزش اعلام کرده پرونده مربوط به قرارداد کیروش و آلاشپورت در این وزارتخانه پیگیری خواهد شد.
هر اتفاقی که افتاده باشد باید مجرای قانونی آن طی شود و همین کار هم قرار است، رخ بدهد. البته فقط در صورتی که چنین اتفاقی رخ داده باشد که باید ببینیم اصلاً اینطور بوده یا نه.
موضوع ریوالدو به کجا رسید و پولی که از این بازیکن گرفته شده دست چه کسی است. با اینکه حراست فدراسیون فوتبال این موضوع را پیگیری کرده اما آیا خود شما هم به چنین مسائلی ورود میکنید؟
ما که تمام قسمتها را زیر نظر نداریم و این بحث هم مربوط به باشگاه است. باید بر اساس فرآیندی، قرارداد بسته شود و این قرارداد شفاف باشد. کسی در خصوص قرارداد این بازیکن حرفی زده که باید پیگیری شود و این وظیفه هم به عهده حراست است. ما خیلی در بحث باشگاه ورود پیدا نمیکنیم و بحث ما کلان است. نظارت در این خصوص صورت میگیرد و اگر تخلفی صورت گرفته توسط رکن قضایی حکم صادر میشود.